خاکریز

خط مقدم سیاست

خاکریز

خط مقدم سیاست

مترسکی در لباس روحانی اکنون با موریت حمله به رهبری(محسن کدیور)

 علاقه افراطی آقای دوربینی حلقه لندن به خودنمایی و نامه پراکنی باعث حرف و حدیث هایی درباره او شده است. 
به گزارش سرویس "فضای مجازی " خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان نوشت: کدیور پس از نامه‌نگاری سرگشاده به سیدحسن خمینی و طرح این توقع که وی سیره امام خمینی و حاج سیداحمدآقا -رضوان الله تعالی علیهما- را نقد و رد کند، نامه سرگشاده‌ای هم به هاشمی و علیه رهبری منتشر کرد.
 علاقه افراطی آقای دوربینی حلقه لندن به خودنمایی و نامه پراکنی باعث حرف و حدیث هایی درباره او شده است. 
به گزارش سرویس "فضای مجازی " خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان نوشت: کدیور پس از نامه‌نگاری سرگشاده به سیدحسن خمینی و طرح این توقع که وی سیره امام خمینی و حاج سیداحمدآقا -رضوان الله تعالی علیهما- را نقد و رد کند، نامه سرگشاده‌ای هم به هاشمی و علیه رهبری منتشر کرد.

هرچند که با توجه به سوابق قلم به مزدی برادرزن مهاجرانی، سفارشی و رپرتاژ بودن نامه‌های اخیر از سوی محافل آمریکایی دور از ذهن نیست و از طرفی نمی‌توان سفر اخیر وی به تل آویو را در این میان نادیده گرفت، اما شهرت طلبی زیاده از حد و میل افراطی کدیور به هر قیمت گمانه دیگری است که اتفاقا مورد توجه سایت ضدانقلابی خودنویس قرار گرفته است.

خودنویس در تحلیل خودنمایی حجت الامسال هرمنوتیک نوشت: آیا نامه به نوه امام خمینی مبنی بر رد نظریه ولایت فقیه، که پدربزرگش با آن جمهوری اسلامی را بنیانگذاری کرد و پدربزرگ و پدرش برای حفظ آن هر تلاشی انجام دادند، تا آنجا که پدربزرگ گفت حفظ نظام از اوجب واجبات است، انتظاری واقعی را دنبال می‌کرد؟ آیا حسن خمینی، که هرچه دارد ناشی از پدر و پدربزرگش هست، می‌تواند به کل به میراث آن دو پشت پا بزند و همه آنها را رد کند؟ اگر سیدحسن خمینی با ولایت فقیه مخالف باشد، آیا در شرایط کنونی کشور رد علنی آن رکن اساسی قانون اساسی برای او مقدور است؟ اگر نیست، متن نامه دال بر چه چیزی است؟ وقتی هدف اصلی نگارش نامه محقق شدنی نباشد، نامه چه دستاوردی خواهد داشت؟ نویسنده می تواند ده‌ها مقاله و کتاب بنویسد و در آنها ولایت فقیه را رد کند. اما نامه و درخواست از دیگری چیز دیگری است. متن نامه سرگشاده کدیور به هاشمی رفسنجانی هم همین مشکل را دارد. اگر یک درهزارم هم برای هاشمی رفسنجانی و دیگر اعضای مجلس خبرگان چنان درخواستی امکان طرح ندارد، این متن چه دستاوردی دارد؟ کدیور آن قدر هوشیار است که تند تند نامه های بدون رسیدن به هدف اصلی و تصریح شده ننویسد. برخی مدعی هستند که چون هاشمی رفسنجانی از طریق مهدی هاشمی هزینه مالی جرس را تامین می‌کند (گفته می‌شود آقای کدیور به یکی از روشنفکران دینی که از او پرسیده بود منابع مالی شما از کجا تامین می‌شود؟ گفته بود که از یکی از بزرگان از طریق فرزندش که در خارج از کشور است هزینه‌های جرس را می‌پردازد) حجت الاسلام کدیور باید هوای هاشمی رفسنجانی را داشته باشد و نه تنها در جرس انتقادی از او نشود، بلکه او را مخاطب درخواست‌های حل بحران‌های جمهوری اسلامی قلمداد کنند. اما رسیدن به این هدف بدون نگارش این نامه هم قابل دستیابی است. این نامه یک در میلیون امکان تحقق ندارد. پس متن نامه چه مقصودی را برآورده خواهد کرد؟

این سایت ضدانقلابی می‌افزاید: "نامه‌هایی که به هیچ وجه به اهداف تصریح شده نمی‌رسند، به چه چیز می‌رسند؟ نامه تک نفره، با درخواست‌هایی ناممکن از نظر تجربی، چه نتیجه‌ای دارد؟ شاید تنها نتیجه عملی این نوع نامه‌ها، خود نامه تک نفره باشد؟ مگر این کم نتیجه‌ای است که حجت الاسلامی وجود دارد که نامه‌های تک امضایی بدون نتیجه می‌نویسد؟ به جای آنکه به محال تجربی بودن اهداف مصرح توجه کنید، به خود نامه بنگرید که نویسنده‌ای دارد که از موضع بالا نامه می‌نویسد. درست است که سیاست محل کارهای شدنی و نتیجه بخش است. اما اگر خواننده نامه به این نکته بیندیشد که نویسنده در آمریکا نشسته و از فلوشیپ‌های آمریکایی استفاده می‌کند و بدون ترس از پرداخت کمترین هزینه این نامه‌ها را می‌نویسد، باز هم نگاه نادرستی به متن دارد و خوانش او به تفسیری درست منتهی نمی‌شود. نامه‌ای داریم و نویسنده‌ای. نویسنده‌ای که شعارهای معترضان پس از انتخابات را عوض می‌کند. نویسنده‌ای که حد و مرز جنبش سبز را تعیین می‌کند که چه کسانی عضو آنند و چه کسانی بیرون آن؟ نویسنده‌ای که به همه نامه می‌نویسد و برای آنها تعیین تکلیف می‌کند. نویسنده مهم است، نه نامه. نتیجه مهم است، اما نتیجه آنی نیست که به عنوان هدف تصریح شده، نتیجه این است که نویسنده بسیار مهم است "(!)
شایان ذکر است کدیور اخیرا در گفت وگو با صدای آمریکا مدعی شد آشوبگران در تظاهرات روز قدس شعار "هم غزه هم لبنان سر می دادند " و نه شعار "نه غزه، نه لبنان ".

این ادعا باعث هو شدن وی از سوی ضدانقلاب و رد کردن انبوه فیلم های تظاهرات آن روز شد.
کدیور در پوشش لباس آخوندی پیش از این ارتباطاتی با بیت منتظری از یک سو و برخی حلقه‌های بهایی در خارج از طرف دیگر داشت و از این طریق مورد عنایت محافل اطلاعاتی آمریکا بود. اما گویا با درگذشت آقای منتظری و سرآمد عمر فتنه سبز با پوشش دین، تاریخ انقضای مزدوری او هم رسیده است. شاید به همین دلیل هم هست که او می‌کوشد با انکار واقعیات از طرفی و قلمبه گویی و موج سازی از طرف دیگر، به اربابان خود چنین القا کند که هنوز هم به درد می‌خورد.
به نقل از اصلاح طلب فعال
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد