خاکریز

خط مقدم سیاست

خاکریز

خط مقدم سیاست

اسرائیل ، جان مادرت حمله کن!

آقای اسرائیل ! در خبرها شنیدم که می خواهی به ما حمله کنی . تصمیم خوبی گرفته ای . می خواهی با این کارت به همه نشان دهی که هیچ ما را نمی شناسی . درست است تو ما را نمی شناسی اما اجداد ما را خوب می شناسی . بچه های خیبر را می گویم ، بدر را ، خندق و فتح المبین را می گویم ، والفجر 8 و کربلای 5 را می گویم .


آری ما بچه های همان هاییم . الآن هم دلمان برای کلاشینکف تنگ شده است . برای سنگرهای خاکی . دلمان برای سربندهای یازهرا و لبخندهای بی ریا خیلی تنگ شده و سرمان هم حال و هوای نیزه سواری کرده است !


ما دلمان برای این تنگ شده که یکبار هم که شده ادای همت و باکری و خرازی و کاظمی و چمران و زین الدین و بابایی و صیاد و شیرودی و دوران و ... را در بیاوریم .


حمله کن ! اصلا همین امروز حمله کن . فقط یادت باشد که اینجا عراق و افغانستان نیست ، اینجا لبنان هم نیست . اینجا ایران است . و نامش به همان اندازه بلند است که نام تو کوچک .

آری اینجا افغانستان نیست که جنگ داخلی داشته باشد و تو بخواهی میانجیگری ما را بکنی . ما با همه اختلاف نظرهایی که در کشورمان البته در بحث های تئوری داریم (که این هم از نشانه های یک حکومت مردمی و متمدن است ) همه فرزندان سید علی خامنه ای هستیم . ما با او تا آخرین گلبول قرمز خونمان عهد بسته ایم ! خون ، کمترین چیزی است که فدایش می کنیم .

سید علی لب تر کند ، شکمت سفره است . نگاه کند پرچمت زیر پاهاست . اشاره کند تلاویو ویران است . فرمان بدهد ، 7 میلیون یهودی را دوباره آواره می کنیم .


حمله کن ولی بدان که قدس مال ماست . قبله ی اول ماست . احترامش کمتر از مکه نیست . اتفاقا از وقتی شنیدیم می خواهی حمله کنی خوشحال تر شده ایم . چند وقتی است بچه ها حال و هوای نماز خواندن در بیت المقدس در سرشان است . اصلاً ما دوست داریم به مناطق جنگی راهیان نورمان فلسطین را هم اضافه کنیم !


حمله کن ! اما فراموش نکن که ما نواده گان سلمان فارسی هستیم . همان یار اهل بیت پیامبر که از آنان هم شد. ما مقتدایمان حسین است . ما از بچه گی شیر را از سینه مادرانمان با ذکر یا حسین خورده ایم و اولین چیزی که زیر زبان ما گذاشته اند تربت پاک حسین علیه السلام بوده است . ما قبله ی نمازمان مکه است ولی قبله ی دلمان کربلاست . مگر سجده ی پایانی زیارت عاشورای ما را ندیدی؟


راستی حسین را که می شناسی ؟ پسر علی را می گویم . علی ! همان که درِ قلعه ی خیبر شما را با یک دست از جا کند . حسین پسر آن علی است . حسین همان است که وقتی در برابر ده ها هزار نفر یزیدی ایستاد ، لحظه ای ترس به دلش راه نداد . و تا آخرین گلبول قرمز خونش در راه دین خدا ایستادگی کرد . حسین آن روز 72 نفر همراهش بودند که مثل خودش ، و البته قبل از خودش ، جانشان را فدای حسین کردند ، ما الآن در ایران 70 میلیون فدایی حسین داریم ، که به هیچ وجه منتظر نیستند سید علی فرمان دهد همان اشاره اش برای نابودی تو کفایت می کند.

ما ضرب المثلی داریم که می گوید : آزموده را آزمودن خطاست . تو که ما را در این سی سال زیاد آزموده ای و البته شناخته ای . تو می دانی که ما بچه های مستضعفیم و باکی از جنگ نداریم ، مصداق همان جمله هستیم که خمینی عزیز گفت : ما مرد رمضانیم و از تحریم نمی ترسیم ، تو ما را می شناسی و از خشم عاشورایی مان هم خبر داری . 9 دی را که فراموش نکرده ای . ساندیس و نی ساندیس را هم که می دانی چیست ! ساندیس مال ماست و وظیفه نی اش فر روفتن در چشم تو .


به هرحال :

ما منتظریم تا محرم گردد/هنگامه ی امتحان فراهم گردد/ماییم و تیغ و حلقوم شما/یک مو (فقط یک مو) زسر علی اگر کم گردد !


چه می گویم ما اصلاْ‌ نمی گذاریم دست تو به علی برسد . علی را می گویم ، سید علی را ،  پسر علی ! همان که درِ قلعه ی خیبر شما را با یک دست از جا کند . 

گرفته شده از وبلاگ دوست عزیزم 

لجمن 

http://lajman.blogsky.com/

نظرات 2 + ارسال نظر
شرافت یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ق.ظ http://chsaveh.blogfa.com

سلام خدایا شکر .دشمنان مارا نشناختن ؟فکر میکنندبسیجی کم شده؟ ما اگر خودمان به خودمان نامردی نکنند از دشمن خارجی نمی ترسیم؟ هنوز چمران ها دارند در امریکا وانگلیس و..... درس می خواند به چند تا وووو؟ توجه نکن؟

علی سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ق.ظ

زیبا بود
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد